جای پا
خوابی دیدم ...
خواب دیدم در ساحل با خدا قدم میزنم .
بر پهنه آسمان صحنه هایی از زندگی ام برق زد .
در هر صحنه دو جفت جای پا روی شن دیدم یکی متعلق به من و یکی متعلق به خدا .
وقتی آخرین صحنه در مقابلم برق زد به پشت سر و به جای پاهای روی شن ها نگاه کردم .
متوجه شدم که چندین بار در طول زندگیم فقط یک جفت جای پا روی شن بوده است .
همچنین متوجه شدم که این در سخت ترین و غمگین ترین دوران زندگیم بوده است .
این واقعا برایم ناراحت کننده بود و درباره اش از خدا سوال کردم : خدایا تو گفتی اگر به دنبال تو بیایم در تمام راه با من خواهی بود ولی دیدم که در سخت ترین دوران زندگیم فقط یک جفت جای پا وجود داشت . نمی فهمم چرا هنگامی که بیش از هر وقت دیگر به تو نیاز داشتم مرا تنها گذاشتی ؟
.
.
خدا پاسخ داد : بنده بسیار عزیزم من در کنارت هستم و هرگز تنهایت نخواهم گذاشت . اگر در آزمونها و رنج ها فقط یک جفت جای پا دیدی زمانی بود که تو را در آغوشم حمل میکردم